نانا تعجب کرده.

ساخت وبلاگ
تابستون زیبا به پایان رسید خیلی وقته این اتفاق وحشتناک افتاده است چون تقریبا خیلی وقته پست نذاشتم میخوام عنوان ها رو تکه تکه کنم   شروع مدرسه خانم جدیدمون خانم مارکو بده اما نه اندازه خانم نامی یک اد نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 82 تاريخ : شنبه 1 تير 1398 ساعت: 21:38

سلام دوباره شروع کردم به وبلاگ نویسی . وقتی مدرسه تموم شد باورم نمیشد که بالاخره همه چی تموم شد دیگه به آزادی مطلق رسیده بودم. فکر نمیکردم یک روزی به همچنین ثروت بزرگی برسم  دیگه خبری از ساعت ۷ صبح نب نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 102 تاريخ : شنبه 1 تير 1398 ساعت: 21:38

چند روز پیش تولدم بود اهنگ و از این چیزا نذاشتن چون محرمه یک کیک باب اسفنجی گرفتت برام و چند هدیه قشنک  اول بزار بگویم که روز قبلش مامان بابام رفته بودن کتاب فروشی من خیییییییییلی منتظر کتاب 9 تام گیتس بودم  بعد انها امدند برام یک دفتر قشنگ جغدی خریدن و یک برچسب خوشگل ولی ............ کتابم کو ؟ به مامانم گفتم گفت ک نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 88 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 14:42

سلام

بله بله حق از دستم عصبانی بشید چون من خیلی وقته ننوشتم 

نانا تعجب کرده....
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 77 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 14:42

اما امروز قراره ( خب شایدم نه) یک پست طولانی بنویسم . اول از همه بگم که مدرسه خیلی وقته شروع شده . خانوم نامی بد نیست به اندازه ی اون چیزی که تصور میکردم . خوبیش اینکه باید درس بخونیم فقط و به جاش مشق نمیدن . من چون شاگرد اول هستم لازم نیست زیاد درس بخونم . مادرم  رفت کتاب فروشی و یک مجموعه انتخاب کرد و گفت :> خب خر نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 107 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 14:42

سلام امروز می‌خوام درباره‌ی مدرسه حرف بزنم  به نظرتون از کجا شروع کنم؟ از دوستام ؟ باشه . چند روز پیش دوست صمیمیم (که دیگه او مدرسمون نیست ) اومد سر زد . همه با خوشحالی رفتن سمتش و بوس و بغل .... از این لوس بازیا کردن باش. خانوم نامی گفت خفه ش کردین ! برین کنار ! من تو گوش دوست صمیمیم گفتم خفه بشه برام مهم نیست! اون نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 86 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 14:42

هاه...... بلاخره کابوس بزرگ تموم شد . یا همان مدرسه  الان می توانم از تابستان زیبا لذت ببرم میتوانم به راه هایی برای ساخت باب اسلایم فکر کنم ( گرچه من هیچوقت موفق نشدم)یا اینکه کلی نقاشی بکشم یا اینکه بیکار بمونم  هیچ برنامه ای ندارم شاید برم کلاس زبان یا کلاس موسیقی ..ممممممم دلم نمی‌خواد برم کلاس نقاشی ( نه برای س نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 87 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 14:42

سلام الان ساعت 5صبح است . من و مامان بیداریم . شاید شما دقت کرده باشید که من بعضی وقتا ادبی مینویسم بعضی وقتا هم گفتاری یا عامیانه . این کلمه را همین الان از مامانم یاد گرفتم خب حالا بریم سراغ نوشتن شاید شما ترجیه میدید یا کاملا ادبی باشد یا کاملا عامیانه خب..... من دوست ندارم کاملا ادبی باشد مثلا بنویسم ما بیدار هس نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pubels بازدید : 86 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 14:42

من تولد دوست دارم.برف شادی دوست دارم. دورا رو دوست دارم. اسپانج باب رو دوست دارم. من هی دوست دارم بازی کنم اسپانج باب خنده داره من خیلی ماهی دوست دارم من کتی رو خیلی دوست دارم ماما دوس داش بلوز سبز بپوشم. من صورتی انتخاب کردم.بابا هم گفت سبز. من گفتم صورتی. مامان گفت سبز و صورتی دیگه تموم شد. نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : دورا, نویسنده : pubels بازدید : 90 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 4:16

ح نانا تعجب کرده....ادامه مطلب
ما را در سایت نانا تعجب کرده. دنبال می کنید

برچسب : الاغنية,تذكرني,بسوريا, نویسنده : pubels بازدید : 89 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 4:16